نسبت تربیت و موسیکه در فلسفه ی افلاطون

thesis
abstract

افلاطون منادی لوگوس است و آن را حاکم بلامنازع روح می داند. او این حکومت را به تمامی پدیدار ها تسری می دهد و آن را با استدلال تبیین می کند. رسائل او به منظور تربیت فلسفی و راستی آزمایی حاکمیت لوگوس نگاشته شده است. از نظر او زندگی در پرتوی تربیت و کسب فضایل معنا می شود. چرا که روح و زندگی امری ابدی است. از این رو این زندگی به ما مجال می دهد تا برای حیات های بعدی فضایل مورد نیاز را کسب کنیم. او در راستای نیل به این هدف، کارها و فنون این جهانی را طبقه بندی می کند و تولید آثار هنری را از زمره کارهای غیرسودمند و مغایر با هدف خود محسوب می کند. مگراینکه این تولیدات موجب روشنگری و شفافیت جز الهی روح شود، و در غیر این صورت یا حجاب و آلودگی است و یا در بهترین حالت یک تصویر و رونوشتی از حقایق و فضایل. افلاطون به سعادت و نیکی در هر دو جهان نظر دارد و آن را در گروی کسب عدالت و دانایی در این زندگی می داند. به عبارتی عدالت راهگشای ما در عالم سایه هاست. انسان عادل در تمامی امورات زندگی همواره به خدا، خیر، زیبایی و حقیقت و ایده های موجود در عالم مثل نظر می کند. مصداق انسان عادل، فیلسوف راستین است که زندگی اش بهترین الگو برای تربیت و تقلید انسان های دیگر می باشد. او یگانه مرد سیاسی است. از نظر چنین انسانی میزان و ملاک همه ی امور خداست. در مقابل، هنرمندان و شاعران قرار دارند. دلمشغولی آن ها به شعر و محصولات هنری نیاز به دانش خاصی ندارد و نیز موجب تقویت لوگوس و ارتقای دانش نمی شود، زیرا کارکرد هنرها تقلید، لذت و فراموشی است. از این رو آن ها در کنار سوفیست ها تنها ساکنان عالم سایه ها باقی می مانند. با این حال افلاطون به تربیت موسیکه اعتقاد دارد اما آن را تنها به عنوان مرحله ای مقدماتی برای حصول به ذروه ی تربیت، یعنی تربیت دیالکتیکی لحاظ می کند. از این رو او به هیچ وجه به هنر خودآیین، خودانگیخته و زیبایی شناسی به معنای امروزی، اعتقاد ندارد. او اگر در عقل گرایی افراط نکند تنها شعر و هنری را می پذیرد که تقلیدی نباشد و در رثای خدایان و قهرمانان تولید شود و اگر ماهیت تقلیدی دارند نه ظواهر و تعلقات این جهانی روح بلکه تنها ظواهر خوب و مفید را الگوی کار خود قرار دهند. و اگر افراط کند هیچ نوع هنر و شعر تقلیدی را به آرمانشهر خود راه نمی دهد. او موسیقی و آهنگ را هنری تقلیدی می داند که می بایست در خدمت اخلاق و تربیت افلاطونی قرار گیرد. فلسفه ی هنر برای او، به معنای شناسایی دانش هنرها و فنون است.

similar resources

بررسی مبانی فلسفه تعلیم و تربیت در آراء افلاطون

تربیت همانا کشاندن آدمی است به سوی ارزش های والای انسانی، چنان که آن ارزش ها را بفهمد، بپذیرد،دوست بدارد و به کار آورد . انسانی که به این مقام دست یابد چه بسا به گزینش ارزش ها خواهد پرداخت و راهنما و تربیت کننده خویش خواهد شد و این برترین معنای تربیت است که همانا روکردن آزادانه و آگاهانه است به ارزشها. این مقاله به دنبال آن است که مبانی فلسفه دیدگاه افلاطون،در تربیت را به عنوان روکردن به ارزشه...

full text

نسبت میان موسیقی و تربیت در نظام فلسفی افلاطون

در نظام فلسفی افلاطون تربیت جایگاهی خاص دارد زیرا به کمک تربیت است که می‌توان وجود را به فضایل آراست و از رذایل پاک کرد و در نتیجه، نفس را زیبا و شایستۀ جایگاهی الهی ساخت. از این رو، افلاطون هر آنچه به تربیت آدمی مدد می‌رساند، از جمله انواع فنون و هنرها، مورد توجه و بررسی قرار می‌دهد. نزد وی، موسیقی به واسطۀ تأثیر قوی و عمیقش در جان مخاطب، ‌می‌تواند به عنوان ابزاری نیرومند در خدمت نظم‌دهی، پ...

full text

نسبت فلسفه سیاسی و فلسفه زبان افلاطون

حیرت ‏‎(thaumazein)‎‏ از همبودی لوگوس و پولیس در نزد افلاطون اندیشه را به پرسش درباره وجود نسبت بین ایندو، و در ادامه نوع نسبت آنها برمی انگیزد. براساس روایت افلاطون پرداختن به این مهم مستلزم بیان قیاس پذیری و شباهت ‏‎(ana/logos)‎‏ آندوست، زیرا تا امکان قیاس وجود نداشته باشد نمیتوان بین آنها نسبت برقرار کرده و سپس به ویژگی و کیفیت آن پرداخت. اما مطایبه اینجاست که موضوع ((نسبت)) باعث قیاس پذیری ...

15 صفحه اول

بررسی مبانی فلسفه تعلیم و تربیت در آراء افلاطون

تربیت همانا کشاندن آدمی است به سوی ارزش های والای انسانی، چنان که آن ارزش ها را بفهمد، بپذیرد،دوست بدارد و به کار آورد . انسانی که به این مقام دست یابد چه بسا به گزینش ارزش ها خواهد پرداخت و راهنما و تربیت کننده خویش خواهد شد و این برترین معنای تربیت است که همانا روکردن آزادانه و آگاهانه است به ارزشها. این مقاله به دنبال آن است که مبانی فلسفه دیدگاه افلاطون،در تربیت را به عنوان روکردن به ارزشه...

full text

فلسفه ی قاره ای و تأثیر آن بر فلسفه ی تعلیم و تربیت

فلسفه‌ی قارّه‌ای نامی است که در عصر حاضر، بر یکی از دو بینش فلسفی غالب در مغرب زمین بنا نهاده شده است و این نام‌گذاری بدان جهت است که این دیدگاه عمدتاً در قاره‌ی اروپا و در تفسیری دقیق‌تر، در کشورهای غیر انگلیسی‌زبان، مانند فرانسه و آلمان رشد یافته است. فلسفه‌ی قارّه‌ای به مباحث وجودی، اخلاقی، اجتماعی و به ‌طور کلی، موضوعات انسان‌شناختی می‌پردازد و در همین مباحث و موضوعات، بر فلسفه‌ی تعلیم و تربیت...

full text

نسبت میان موسیقی و تربیت در نظام فلسفی افلاطون

در نظام فلسفی افلاطون تربیت جایگاهی خاص دارد زیرا به کمک تربیت است که می توان وجود را به فضایل آراست و از رذایل پاک کرد و در نتیجه، نفس را زیبا و شایستۀ جایگاهی الهی ساخت. از این رو، افلاطون هر آنچه به تربیت آدمی مدد می رساند، از جمله انواع فنون و هنرها، مورد توجه و بررسی قرار می دهد. نزد وی، موسیقی به واسطۀ تأثیر قوی و عمیقش در جان مخاطب، می تواند به عنوان ابزاری نیرومند در خدمت نظم دهی، پالای...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای کاربردی

Keywords

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023